زینب: عین کلاغ هی اومدن اینجوری نوک زدن دختره منو برداشتن بردن.........بَهـَــ...............92.8.1.....22:17
نرگس: دیوونه....
زینب: عین کلاغ..........وای خیلی خوشم اومده از این جمله...
نرگس: از دست تو زینب...
.......
زینب: طیّبه خوبه؟.........92.8.2...09:05...
نرگس: خل شدی رفت..... دختر خوبی بودی....حیف شدی....
نرگس : دارم دیوونه میشم زینب! مثل اینکه عمه هام دارن به خواستشون میرسن....دیشب تا صب نخوابیدم......!..
زینب : آخه مگه چی شده؟....چه خواسته ای؟.....92.8.2
.........
نرگس : عروس داییم میشی؟...92.8.2......20:48...
زینب: نرگس چرتو پرت نگو.........
نرگس: عَه....چرتو پرت چیه؟ جدی میگم.....
زینب: نه...
.........
زینب: چطوری دختر عمه...؟.........92.8.3..14:56
نرگس: خوبم عروس دایی جونم......
زینب: طیّبه چطوره؟.....
نرگس: خوبه داره میاد اینجا....
زینب: إ؟.....مامانم میگه به طیبه خانوم سلام برسون........
نرگس: بگو به طیبه یا داداشش؟
زینب: نه اینم مثه من کلید کرده رو طیّبه....
نرگس: هه....کلاغ...
زینب: مامان میگه به معصومه خانوم بگو هر وقت رفت بانه منم ببره....
نرگس: باشه چشم...
زینب: دختر عمه......
نرگس عروس دایی!!.....
زینب: طیّبه خانوم چی آورد؟.....
نرگس: کوفت.... دستم بهت برسه کشتَمت....
زینب: خب اون موقع دیگه عروس دایی نداری دختر عمه جوون....
نرگس: شما که دیشب جواب رد دادی خانوم.....
زینب: من؟........کی؟...
نرگس: آره....دیشب که ترسیده بودی....
زینب : یادم نیست.....
نرگس: غلط کردی عروس داییمی....
زینب: خف باو، واسه خنده میگم.......
.......
زینب : خوابه طیّبه خانوم رو دیدم........92.8.4....10:13.....
..........
نرگس: خواهش محمدرضا اینجا بود....92.8.6....
زینب: طیّبه خانومم؟...
نرگس: نه نبود....
زینب:اکی خیلی هم خوب...د.....شب بخیر....23:18 ....92.8.6...
نرگس : شب بخیر عزیزم....دوستت داریما خانم....
زینب : چوخ دانیشما.........
نرگس: دوست دارم ... دوست دارم..... دوست دارم...
زینب: چوخ چوخ دانیشیسان.....
نرگس: همینه که هست....
زینب: إلَ بوودِ که وار؟...
نرگس: بعله....
زینب: بعله و بلا......بخواب مزاحم نمیشم.....
نرگس: مراحمی....
.............
نظرات شما عزیزان: